سفر « شی جین پینگ» رئیس جمهور چین به پاکستان که در این ماه برنامه ریزی شده بود، لغو شد. این سفر از نظر استراتژیکی برای چین و پاکستان بسیار مهم بود و آمادهسازیهای زیادی برای آن صورت گرفت.
بدیهی است که لغو این سفر به سبب بحرانهای سیاسی که دولت نواز شریف با آن مواجه بود صورت گرفت. بیش از 3 هفته مخالفان دولت به رهبری «عمران خان» و «طاهر القادری» مجلس را محاصره کرده و خواستار استعفای دولت نواز شریف شدند.
بحران در پاکستان، بی ثباتی در منطقه افغانستان و پاکستان را برجسته مینماید که می تواند صحنه بازی استراتژیک را در جنوب آسیا تغییر دهد. این منطقه برای رئیس جمهور شی جین یک معضل عمده به حساب میآید زمانی که میخواهد مذاکرات رسمی با نارندرا مودی نخست وزیر هند برای ایجاد یک رابطه برد برد بین این کشور و چین در رقابت بر سر منافع استراتژیک منطقه داشته باشد.
حتی قبل از بحران سیاسی در پاکستان، منطقه افغانستان-پاکستان با یک دوره بی ثباتی مربوط به احیا تروریسم جهادی پس از خروج نیروهای خارجی تا پایان سال 2014 مواجه بود.
پاکستان از تروریستها برای فعالیت بر علیه هند استفاده میکند و تروریستهای جهادی از پناهگاههایشان در خاک پاکستان علیه افغانستان عملیات انجام میدهند. بنابراین بحران سیاسی در پاکستان منطقه افغانستان-پاکستان را بیشتر از تحولات در جاهای دیگر تحت تاثیر قرار میدهد.
هر دو غول آسیایی (چین و هند) نیاز به همگرایی بیشتر در عملکرد خود برای رسیدگی به تحولاتی که هردوی آنان را تحت تاثیر قرار میدهد دارند. هر دو نخست وزیر مودی و رئیس جمهور شی باید برای پیشرفت مذاکرات تصمیمات دشواری بگیرند بدون اینکه منافع ملی خود را به خطر اندازند.
با این حال به نظر میرسد معضلات رهبر چین پیچیدهتر از هند است چراکه چین سرمایهگذاریهای هنگفتی در پاکستان و همچنین آسیای مرکزی انجام داده است. با توجه به ارزیابی سپتامبر 2013 ،چین آمده است تا به عنوان یک قدرت بزرگ با بیشترین تاثیر، جایگزین آمریکا و روسیه در آسیای مرکزی شود.
در حال حاضر پاکستان بی ثباتتر از افغانستان به نظر میرسد. زمانی که دولت نواز پس از اینکه طرفداران احزاب مخالف «تحریک انصاف» و «تحریک عوامی» وارد منطقه قرمز اسلامآباد شدند خواستار دخالت ارتش شد، دموکراسی به خطر افتاد.
عکس العمل ملایم ارتش به این وضعیت پس از نقض امنیت منطقه قرمز توسط آشوبگران این شبهه را ایجاد کرد که ارتش در تحریک بحران نقش داشته است. حتی تحلیلگران در مراحل اولیه بحران آن را نوعی کودتای نرم در نظر گرفتند.
مذاکره کنندگان صلح نتیجهای به دست نیاوردند همانطور که به نظر نمی رسد رهبران دو طرف مایل به تسلیم باشند. مذاکره کنندگان دولت که اکثریت کرسیهای مجلس را دارند به توجیه مداخله ارتش کمک میکنند. اگرچه ارتش هرگونه دخالتی را را رد کرده اما با ادامه بحران سیاسی احتمال آن نیز افزایش مییابد.
در این زمینه نخست وزیر چین تاکید کرد از تلاشهای پاکستان برای حفاظت از حق حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی آن حمایت میکند در حالی که امیدوار است پاکستان از ایمنی پروژههای چین و مردم آن در این منطقه اطمینان حاصل کند.
این احتمالا تنها همبستگی چین را نشان نمیدهد بلکه بر منافع استراتژیک چین در ثبات سیاسی پاکستان تاکید دارد. نخست وزیر لی نیز متعهد شد تا برای ساخت کریدور اقتصادی میان دو کشور با پاکستان همکاری کند. شی رئیس جمهور چین در بازدید خود از آسیای مرکزی و آسیای جنوب شرقی در سال 2013 در مورد کمربند اقتصادی جاده ابریشم صحبت کرده بود.
در واقع به رئیس جمهور چین پیشنهاد شد تا توافقنامه سرمایهگذاری به ارزش 32 میلیارد دلار در طول سفر خود به این کشور امضا نماید. پاکستان به شدت به سرمایهگذاری چین برای احیای اقتصاد خود نیاز دارد. به لحاظ سیاسی لغو این سفر یک ضربه بزرگ دیپلماتیک و اقتصادی برای پاکستان بود تا جایی که «احسان اقبال» وزیر دارایی رهبران مخالفین را به خاطر آن سرزنش کرد.
زمانی که نخست وزیر لی در ماه می 2013 از پاکستان بازدید کرد پیشنهاد کریدور اقتصادی چین و پاکستان مطرح گردید. چین آن را به عنوان یک اتصال بین آسیای جنوبی و شرق آسیا میبیند. ممنون حسین، رئیس جمهور پاکستان در سفر خود به «پکن» در فوریه 2014 این پروژه را اثر تاریخی قرن خواند و عنوان کرد نه تنها مردم پاکستان و چین بلکه میلیونها نفر از مردم در کل منطقه از آن بهره مند میشوند.
انتظار میرود کریدور اقتصادی چین-پاکستان «کاشغر» را به بندر «گوادر» در سواحل پاکستان مرتبط کند. این لینک شامل بزرگراه قراقروم (1300 کیلومتر)، بزرگراه سند (1264 کیلومتر) و بزرگراه ساحلی مکران (653 کیلومتر) است که توسط چین ساخته شده است.
هنگامی که ساخت این کریدور اقتصادی به پایان رسد قابلیت استراتژیک چین را نه تنها در آسیای جنوبی بلکه در غرب آسیا تغییر خواهد داد بلکه اتحاد استراتژیک چین و پاکستان را در این منطقه محکمتر خواهد ساخت.
انتظار میرود کریدور اقتصادی چین-پاکستان باعث بوجود آمدن رونق اقتصادی در «سین کیانگ» چین جایی که چین سرمایهگذاریهای بزرگ در زیرساختها و صنایع انجام داده شود. اما موفقیت این کریدور تنها در صورتی ممکن است که منطقه افغانستان و پاکستان عاری از تروریسم شود و پاکستان ثبات سیاسی داشته باشد.
به گفته «قندیل صدیق» تحلیلگر، روابط چین و پاکستان در دیپلماسی و همکاری دفاعی ریشه در منافع و تهدیدات ژئواستراتژیک دارد. وی هند را به عنوان دشمن مشترک چین و پاکستان در نظر می گیرد و آن را دلیلی برای باقی ماندن اتحاد این 2 کشور میداند.
پاکستان در صدد است تا نگرانی چین در مورد حضور افراطگرایان اویغور از جنبش اسلامی ترکستان شرقی در پاکستان را برطرف نماید. پاکستان، خارجیها به ویژه (ایالات متحده و هند) را مسبب حملات به کارگران چینی در گوادر میداند.
پاکستان همچنین در حال انجام اقداماتی برای بازگرداندن افراطگرایان اویغور تحت تعقیب چین است.
با این حال تصمیمگیریهای چین و پاکستان در جابجا کردن تروریستهای اویغور ممکن است به خوبی به عنوان معیاری برای گسترش حملات اویغور در چین که در 18 ماه اخیر افزایش یافته در نظر گرفته شود.
چین به طور جدی در مورد گسترش افراط گرایی در پکن و کونمینگ در یوننان نگران است. بدیهی است که بدتر شدن وضعیت شورش اویغور از نگرانیهای جدی چین است.
در رابطه با نگرانیهای فزاینده چین هنگامی که ممنون حسین، رئیس جمهور پاکستان در می 2014 رئیس جمهور شی را ملاقات کرد نیروهای تروریسم ترکستان شرقی را دشمن مشترک پاکستان و چین خواند و قول داد تا تلاشهای مشترک با چین برای مبارزه با آنها انجام دهد.
رئیس جمهور شی گفت که چین از پاکستان در اتخاذ یک استراتژی ضد تروریسم بر اساس شرایط ملی خود حمایت میکند و مایل به افزایش همکاریهای امنیتی دوجانبه به منظور حفاظت از صلح و ثبات دو کشور و منطقه است. آشکار است که چین مبارزه با تروریسم را به طور کلی بخشی از همکاریهای امنیتی استراتژیک خود با پاکستان میداند.
هند با یک تهدید تروریستی پیچیدهتر از پاکستان مواجه است. ارتباط سازمان اطلاعات ارتش پاکستان با گروههای تروریستی «جیش محمد» و «لشکر طیبه» به خوبی اثبات شده است. فعالیت آنان در جامو و کشمیر با کمک بازوی اطلاعاتی ارتش همچنان بدون در نظر گرفتن اظهارات سیاسی پاکستان ادامه دارد.
در افغانستان بیثباتی سیاسی باتقابل بین کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری «اشرف غنی احمدزی» و رقیب وی «عبدالله عبدالله» افزایش یافته بود. این امر میتوانست به یکی دیگر از رویاروییهای قومی بین پشتونها و تاجیکها تبدیل شود و زمانی که موج تروریسم طالبان یک بار دیگر پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان پدیدار شود، این تقابلها تسریع میشود.
هند نگرانیهای جدی در مورد هجوم چین به آسیای جنوبی و منطقه اقیانوس هند که دارای ارزش استراتژیک زیادی برای امنیت و منافع ملی هند است، دارد. و تحولات در منطقه افغانستان - پاکستان و پاسخ احتمالی چین به آنها در حد حدس و گمان باقی میماند.
با وجود این، نخست وزیر مودی در حال حاضر فرصتی برای چین فراهم کرده تا روابط خود را با چین گسترش دهد. معضل چین این خواهد بود که چگونه با هند ارتباط برقرار کند بدون اینکه منافع استراتژیک آن به خطر افتد و روابط استراتژیک و تجاری بهتری با هند داشته باشد.
تحولات در منطقه افغانستان-پاکستان به ویژه بحران سیاسی پاکستان، وظیفه رئیس جمهور چین را کمی پیچیدهتر میکند. وی مجبور است هنگامی که با نخست وزیر مودی در مورد استراتژیهای راه ابریشم صحبت میکند آن را با موفقیت مدیریت کند. چین نمیتواند به سادگی هند را به دلیل وسعت و سلطه استراتژیک آن در آسیای جنوبی نادیده بگیرد.