برداشت های حکومت از شرایط غیر واقعی است

اشرف غنی می گویند که افغانستان 60 هزار معلم دارد که شاید تنها 6 هزار از آن‌ها در حال انجام وظیفه باشند. براساس ارزیابی های صورت گرفته همچنین 40 درصد جمعیت کشور بیکار یا در شرف استخدام هستند که می شوند جمعیتی بالغ بر 5 میلیون نفر که دولت برای آنها هیچگونه برنامه خاصی ندارد

پس از تشکیل دولت وحدت ملی، حملات انتحاری و عملیاتهای نظامی " مخالفان سیاسی دولت اشرف غنی" یا همان طالبان زمان کرزی شدت چشم گیری گرفته است که البته هیچ یک از این بمب‌گذاری‌های انتحاری کسی را متعجب نساخت.

برای این‌که چرا وضع امنیتی در کشور رو به خرابی می‌رود، دو دلیل اولیه وجود دارد: مشکل نخست و حیاتی، ماهیت سیاسی- اقتصادی دارد. رییس‌جمهور اشرف‌غنی و رییس اجرایی عبدالله که قبل از انتخابات به حامیان‌ خود وظایف دولتی، پول و قدرت وعده داده بودند، اکنون برای پا‌یبندی و حفظ وعده‌هایشان مبارزه می‌کنند.

مشکل دوم کمبود بودجه دولت برای پرداخت حقوق ۸۵۰ هزار کارمند معاش بگیر است که سبب شده حکومت به یک مرکز بیکاری مخفی تبدیل شود. لذا اینکه فسادی گسترده وجود داشته باشد، تعجبی ندارد. آن‌هایی که پول و صلاحیت دارند، به‌ جای این‌که آن‌ را به شکل منصفانه و مساوی توزیع کنند، نمی‌خواهند از آنها جدا شوند و آنهایی که سهم‌شان را به‌دست نمی‌آورند، به‌ دنبال انتقام هستند.

مشکل دیگر، ناتوانی نیروهای ملی امنیتی افغانستان در جلوگیری از خشونت است. هرچند که افرادی چون جنرال دوستم که دو ماهی است طعم شیرین معاونت ریاست جمهوری را می چشد بر این باور است که نیروهای امنیتی کشور توان مبارزه با طالبان را دارند و برای شبه نظامیان رجز می خواند.

این مشکل نیز دو جنبه جنبه دارد. نخست، جنبه‌ تاکتیکی نظامی؛ طالبان که حومه‌های شهر را تحت کنترل دارند، آزادی مانور را نیز دارند که نیروهای ملی امنیتی افغانستان از این آزادی برخوردار نیستند.
جنبه‌ دوم، به مشکلات سیاسی- اقتصادی کشور پیوند دارد. تنها نبود آموزش و تجهیزات در موثر بودن نیروهای ملی امنیتی افغانستان مطرح نیست که کارایی آنها را پایین می آورد، بلکه مدیریت مالی و توزیع ناعادلانه معاش نظامیان نیز یکی از عامل های اصلی بحران ارتش و پولیس ملی کشور می باشد.

جای تعجب ندارد که نیروهای امنیتی برای رفع مشکلات مالی خود با مخالفان مسلح همکاری کنند یا قربانی حملاتی شوند که برای حضور در آنها هیچگونه آموزش مناسبی ندیده اند. چیزی که بیش از همه تاسف آور است اینکه این مشکلات مربوط به امروز و دیروز نیست و 13 سال می باشد که گریبان گیر این معضلات و مشکلات می باشد.

با این توصیفها و وعده های پوچی که در کنفرانس لندن برای ریشه‌کنی فساد، مبارزه با تروریزم و تقویت حکومتداری خوب و حاکمیت قانون در افغانستان مطرح شد، اشرف غنی و عبدالله چگونه می خواهند این مشکلات را حل و فصل کنند، جای سوال دارد. زیرا همچنان برداشت های عبدالله و اشرف غنی از شرایط غیر واقعی است.

به طور نمونه براساس گفته های وزارت معارت در ولایت غور از 740 مدرسه، 80 درصد آن غیرفعال‌ هستند. در نتیجه، می‌توان فرض کرد که 80 درصد از 4 هزار معلم آن نیز شبح هستند. حال اشرف غنی می گویند که افغانستان 60 هزار معلم دارد که شاید تنها 6 هزار از آن‌ها در حال انجام وظیفه باشند. براساس ارزیابی های صورت گرفته همچنین 40 درصد جمعیت کشور بیکار یا در شرف استخدام هستند که می شوند جمعیتی بالغ بر 5 میلیون نفر.

این برداشتهای ناصحیح را بگذارید در کنار طمع پاکستان برای نفوذ بیشتر در کشور ما، در حالی که اشرف غنی گمان کاملا اشتباهی درباره دوستی این کشور همسایه دارد.

به هر حال چاره ای نیست جز صبر بر گذر زمان تا ببینیم این وضعیت آشفته چگونه سامان می یابد؟


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.