سایه جنگ از قطر تا قندوز

طالبان در جنگ متولد شده اند، با جنگ زندگی کرده اند، با جنگ رشد کرده اند و در جنگ نیز باید بمیرند.

آنها برای حاکمیت و سیاست و مبارزه مسالمت آمیز سیاسی هیچ برنامه ای ندارند. یکی از شرکت کنندگان در نشست قطر می گوید: در نشست روز یکشنبه روی آتش بس احتمالی صحبت شد اما در نهایت، طرف ها بر ادامه حضور نیروهای آمریکایی به توافق نرسیدند. یکی از نمایندگان طالبان که در نشست حضور داشت، در گفتگویی تلیفونی به رویترز گفته است که "پس از آغاز جلسه، ما خواسته ها و شرایط مان را به گونه کتبی به تمامی کسانی که در نشست اشتراک داشتند،‌ دادیم.... گفتگو به گونه آزاد آغاز شد و هیات افغانستانی و قیوم کوچی؛ کاکای رییس جمهور غنی درخواست کرد که ما جنگ را متوقف کنیم و یک آتش بس را اعلام کنیم.

آنان به ما «برادر» خطاب کرده و به ما توصیه کردند که به افغانستان بیاییم و قانون اساسی را قبول کنیم. در پاسخ،‌ طالبان گفته اند که جنگ را تا خروج نیروهای خارجی ادامه خواهند داد اما هیات افغانستان گفته که بسیاری از نیروهای خارجی خارج شده اند و فقط مربیان برای آموزش مانده اند که اگر طالبان جنگ را متوقف کنند،‌ آنان نیز خارج می شوند. این نشست بدون توافق پایان یافته و نشست بعدی در امارات برگزار خواهد شد. از ابتدا هم انتظار نمی رفت این نشست، به عنوان نخستین نشست نیمه رسمی دو طرف، به توافقی ولو اولیه برای صلح منجر شود. با این حال، چند نکته در مورد آنچه در نشست اخیر قطر روی داده قابل تامل است. یکی اینکه به نظر می رسد اشرف غنی و کاکایش که ظاهرا با صلاحیت های ویژه و انحصاری و گسترده از سوی غنی برای مذاکره با طالبان راهی دوحه شده، هیچ خواسته ای جز به دست آوردن «دل برادران» طالب خود ندارند. این در حالی است که با وجود وضعیت بد امنیتی در سراسر کشور، این مطلوب مردم افغانستان و بسیاری از طیف های سیاسی کشور نیست. دیپلوماسی التماس در برابر گروهی که مدام در حال کشتن و خون ریختن و جنگیدن و ویران کردن و آتش زدن است، معنایی جز تسلیم و شکست ندارد.

به این ترتیب، اشرف غنی و کاکایش در قطر در حالی از ادبیات تسلیم در برابر خون آشام های ملاعمر استفاده می کنند که فرزندان فداکار مردم مظلوم افغانستان در قندوز و قندهار و بلخ و بدخشان، برای آزادی سرزمین خویش و نجات مردم شان از چنگ تروریزم طالبانی، جانانه می رزمند و مردانه و سربلند جان می بازند. اصولا کلید زدن رایزنی های صلح در اوج درگیری های خونین و کم سابقه با تروریزم طالبانی در چندین جبهه در ولایت های حساس و مهم افغانستان به ویژه جبهه خونین قندوز که گفته می شود اینک یکبار دیگر شعله ور شده است، بی احترامی آشکار به خون پاک شهدای نیروهای جان بر کف امنیتی و فرزندان صادق و فداکار این سرزمین است.

با این وجود، حتی اگر چنین اقدامی در این مقطع زمانی، قابل توجیه و پذیرفتنی باشد، فقط مذاکره از موضع عزت و قدرت است که می تواند آن را توجیه کند و لاغیر.«برادر» خطاب کردن فرمان فرمایان جنگ و خشونت و ترور و آدم کشی و رعب و وحشت و آدم ربایی و ویرانگری و ظلم و خون ریزی، معامله با آرمان های مقدس و میهن پرستانه نیروهای شجاع و فداکار امنیتی افغانستان و مردم است. قیوم کوچی از چند درصد جامعه ده نشین و دارای ملک و مکنت افغانستان نمایندگی می کند که به نیابت از آنها، قاتلان شان را به بدترین و ننگین ترین معامله تاریخ فرامی خواند؟ نکته مهم دیگر، پاسخ منفی مجدد طالبان به این خواسته زبونانه و ذلت بار است. طالبان در جنگ متولد شده اند، با جنگ زندگی کرده اند، با جنگ رشد کرده اند و در جنگ نیز باید بمیرند. آنها برای حاکمیت و سیاست و مبارزه مسالمت آمیز سیاسی هیچ برنامه ای ندارند. اربابان این گروه نیز چیزی جز این را از آنها نمی خواهند؛

بنابراین، امثال آقای کوچی و برادرزاده اش غنی باید این مهم را درک کنند و برای این وجه از شاخصه این گروه، تمهید و تدبیری اندیشه کنند. صلح ذلت پذیرانه و ملتمسانه و از موضع ضعف و زبونی، راه حل این وضعیت نیست. خون نیروهای امنیتی را باید پاس داشت. وضعیت جاری در قندوز آیینه تمام نمای آینده ای است که اگر به همین صورت ادامه پیدا کند در انتظار سراسر کشور خواهد بود و این چیزی نیست که از گروه خون آشام و عهدشکنی مانند طالبان غیر قابل انتظار باشد.

طالبان البته دروغ می گویند که تا خروج نیروهای خارجی از کشور، خواهند جنگید. آنها مگر در قندوز و بدخشان و فاریاب و سر پل و غزنی و هلمند و بادغیس و... با نیروهای خارجی می جنگند؟ آنها می جنگند تا جنگیده باشند و پاکستان می خواهد آنها بجنگند؛ تا آی اس آی به اغراض اش دست یابد.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.