تغییری در تاکتیک داعش در افغانستان؟

افغانستان این‌ روزها، اغلب در صدر خبرها قرار نمی‌گیرد. تا هنگامی‌که داعش مسئولیت حملۀ مرگ‌بار به راهپیمایی صلح‌آمیز در کابل، پایتخت افغانستان را در روز شنبه برعهده گرفت و به تیتر تبدیل شد.

جان‌باختن بیش از ۸۰ تن در حملۀ مرتبط با داعش، هراس‌ها را دربارۀ قوت‌گیری مداوم این گروه و گسترش نفوذ آن در افغانستان جان دوباره بخشید. این نگران‌کننده است؛ به نظر می‌رسد که ظاهراً داعش این اشاره را رسانده که هدف حمله، تشدید تنش‌های فرقه‌ای بوده است. این نگرانی‌ها به میزان زیادی اغراق‌آمیز است. هرچند داعش توانایی خودرا برای انجام حملاتی در مقیاس بزرگ در کابل نشان داده است که نباید کم‌اهمیت جلوه داده شود. اما این الزاماً نشان‌دهندۀ قدرت این گروه در افغانستان نیست و نه پیش‌درآمد یا مقدمه‌ای برای پایگاه بزرگ‌تر‌ این گروه در این کشور است. شرایط افغانستان زمینۀ مناسبی را برای پرورش داعش فراهم می‌کند. بسیاری افغان‌ها عمیقاً نسبت به خارجی‌ها بدگمانند و دشمنی دارند و به‌رغم اختلافات، بیش از هرجای دیگری در منطقه، این‌ کشور کمتر دچار تنش‌های فرقه‌ای بوده است. حملۀ روز شنبه به راهپیمایی عمدتاً مسالمت‌آمیز معترضان هزاره علیه تغییر مسیر پروژۀ انتقال برق توتاپ، دست‌کم ۸۰کشته و صدها زخمی برجای گذاشت. این یکی از بزر‌گترین حملات پس از ۲۰۰۱ در افغانستان بوده است. داعش با انتشار بیانیه‌ای در خبرگزاری اعماق مربوط به این گروه، فوراً مسئولیت این حمله را برعهده گرفت. مقام‌های افغان نیز ادعا کردند که آن‌ها تماس‌های تلفنی را ردگیری کرده‌اند که به مجرم‌بودن داعش اشاره دارند.  اگر واقعیت داشته باشد، این بزرگترین حمله‌ای است که داعش در افغانستان انجام داده است. تا همین اواخر، داعش که تا حد زیادی همان ناراضی‌های پیشین طالبان زیر پرچم جدید سیاه و پیکارجویان خارجی‌ ‌ـ‌عمدتاً شهروندان کشورهای آسیای میانه و تعدادی از بقایای طالبان پاکستانی‌ـ‌ اند، عمدتاً در شرق کشور، در استان ننگرهار محدود بوده است. بنابراین، حمله‌ای با این مقیاس در ‌پایتخت کشور می‌تواند نشانه‌ای نگران‌کننده از افزایش توانایی داعش برای رخنه به پایتخت باشد. هرچند این مهم است که حالا به جمع‌بندی نرسیم و نه نسبت به تهدیدهایی‌ که داعش ایجاد می‌کند مبالغه کنیم. در حال‌حاضر، هماهنگی با رهبری اصلی در عراق و سوریه برای این گروه محدود باقی می‌ماند. تاکنون هیچ سندی از ارتباطات مستقیم میان این حمله و داعش وجود ندارد. داعش اغلب فوراً مدعی می‌شود که در پشت حملات قرار دارد، حتی در جایی ‌که هیچ سندی دربارۀ دخالت آن نتوان یافت. (این نکته را نیز باید افزود که دفتر هیأت معاونت سازمان ملل در کابل گفته است که نسبت به رابطۀ داعش با حملۀ مرگبار بر راهپیمایی جنبش روشنایی در کابل تردیدهایی وجود دارد و باید منتظر نتایج تحقیق هیأت تعیین‌شده از سوی حکومت افغانستان ماند تا مسأله بیشتر روشن شود.) حکومت افغانستان نیز در بزرگ‌کردن تهدید ناشی از داعش پیشی گرفته تا بر ادامۀ حضور نظامی ایالات متحده تأکید کند. در عین‌ حال، حتی اگر حادثه‌ای رابطه‌ای به اشخاص یا گروه‌های متحد داعش داشته باشد، الزاماً به این معنا نیست که این گروه پایگاه قوی‌تری را در افغانستان به دست آورده است. افغانستان محیط مشابهی را همانند سوریه یا عراق برای این گروه فراهم نمی‌کند و داعش از سوی اکثر افغان‌ها، عمدتاً به‌عنوان یک نهاد خارجی انگاشته می‌شود. همچنین داعش در استان ننگرهار، زیرفشار فزاینده‌ای از سوی نیروهای امنیتی افغان، حملات هواپیماهای پهپاد ایالات متحده و جنگ روبه‌رو با طالبان قرار دارد. بنابراین، این حمله نیز می‌تواند نیاز داعش برای نشان‌دادن قدرت در مواجهه با این چالش‌ها را بازتاب دهد. بنابراین، این جنبش طالبان است که هنوز تهدید به‌مراتب بزر‌گ‌تری را برای ثبات افغانستان خلق می‌کند. اما در این ‌مورد، طالبان هرگونه دخالت در این حمله را رد و سخنگویش در توییتر، این حمله را به‌عنوان تلاشی برای «ایجاد جنگ داخلی» محکوم کرد. تصور می‌شد که این واکنشی به بیانیۀ داعش باشد که مشخصاً بیان داشت، جامعۀ شیعۀ هزاره را به‌عنوان هدفی در انتقام گیری از «شیعیان افغان» مدنظر دارند که با «سنی‌ها در سوریه» می‌جنگند.  نگرانی این است که داعش تلاش می‌کند تنش‌های فرقه‌ای را در افغانستان تشدید کند. با وجود تنش‌های ریشه‌دار قومی، جناحی و قبیله‌ای، افغانستان نسبت به هرجای دیگری در منطقه، از فرقه‌گرایی کمتر متأثر شده است. این نخستین‌بار نیست که داعش، هزاره‌ها را در افغانستان هدف قرار می‌دهد. در ماه نوامبر سال ۲۰۱۵، شبه‌نظامیان افغان مدعی هوادار داعش، هفت غیرنظامی از قوم هزاره را سر بریدند که قبلاً در استان زابل در جنوب افغانستان به گروگان گرفته شده بودند.  شماری از مسئولین افغان سریعاً دسیسۀ فرقه‌ای را کم‌اهمیت جلوه دادند و تأکید کردند که قربانیان، شهروندان افغان بودند. آن‌ها به درستی جانب احتیاط را در پیش گرفتند. راهپیمایی، صرف‌نظر از شرکت‌کنندگان آن، هدف جذابی را برای هرگروهی ایجاد می‌کند که تمایلی برای تحمیل‌کردن تلفات غیرنظامی دارند. اما جامعۀ هزاره، تاریخ تاریکی در افغانستان به‌ویژه در زمان حاکمیت طالبان دارد. این حمله درست در زمانی اتفاق افتاد که حساسیت بالای سیاسی بر سر توتاپ وجود دارد؛ مسأله‌ای که به میزان خطرناکی سیاسی و باعث تفرقۀ قومی شده، با این ادعاها که حکومت اشرف غنی، علیه هزاره‌ها تبعیض روا می‌دارد. نباید به نگرانی‌هایی دامن بزنیم که داعش در این کشور پا می‌گیرد. در حال‌حاضر، هنوز طالبان تهدید اصلی برای امنیت افغانستان است. تمرکز بیش‌ازحد بر خطرات ناشی از داعش، به معنی نادیده‌انگاشتن تهدیدهای دیگر امنیتی است. این کار همچنین در جهت برآوردن هدف داعش برای ارائۀ تصویری از ایجاد تهدید بز‌رگتر نه‌تنها برای افغانستان، بلکه برای جهان است، بیش از آن‌که واقعی باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.