تغییر معنای خلافت داعش

به گزارش هفته نخست ماه آگوست 2016 میلادی سایت خبری – تحلیلی میدل ایست ایالات متحده آمریکا، مفهوم خلافت در گذر زمان دچار نوعی دگردیسی گردیده است و داعش نیز با استفاده از ابهام موجود پیرامون این مفهوم، توانسته این ایده را مطرح نماید که حتی با وجود تغییر ساختار دولتی خود، همچنان خلافت آن بر قرار باقی خواهد ماند.

با وجود آن که داعش در حال از دست دادن سرزمین های تصرف خود می باشد، برخی از گروه های افراطی در نقاط مختلف جهان خواهان اعلام وفاداری با آن هستند. گروه هایی مانند بوکوحرام در نیجریه، الشباب در سومالی و داعش در لیبی نه تنها از هسته مرکزی داعش حمایت کرده، بلکه با آن بیعت نموده اند. در عمده این اعلام بیعت ها به موضوع خلافت پرداخته شده است. برای برخی از شاهدان موضوع خلافت در بردارنده هیچ معنایی نیست. چرا بسیاری از گروه های افراطی در سراسر جهان باید حاضر به اعلام وفاداری با داعش، آن هم در شرایطی باشند که این گروه در حال از دست دادن سرزمین های تسخیر شده است؟ واقعیت این است که با وجود کاهش کنترل داعش بر بخش هایی از عراق و سوریه، خلافتی که این گروه مدعی ایجاد آن شده است، روز به روز در حال قدرتمندتر شدن است. داعش در حال تبدیل شدن به ماهیتی متفاوت است و مفهوم خلافت در مرکز این دگردیسی قرار دارد.
در غرب این تمایل وجود دارد که خلافت، با لزوم برخورداری از قدرت جهان شمول اسلامی برابر انگاشته شود. خلافت خلفای راشدین که پس از وفات پیامبر اسلام (ص) تاسیس شد و در آن قدرت مذهبی و سیاسی به شدت به هم گره خورده بود، اغلب به عنوان یک الگو دیده می شود. افزون بر این در بسیاری از منابع دوران طلایی صدر اسلام، از حاکم تحت عنوان خلیفه یاد می شود. بنابراین طبیعی است که برای بسیاری پیوند خلیفه و اسلام به مثابه پیوند نام سزار با روم باشد. اما در واقعیت و به جز چند دهه نخست پس از اسلام، به ندرت پیوند میان قدرت سیاسی و خلیفه بر قرار بوده است.
در قرون میانه برخی از خلفا به حکمرانی از بغداد، قاهره و دیگر شهرهای مشهور پرداختند. در نهایت تنها عثمانی ها توانستند عنوان خلیفه را حفظ کرده و یک ملی گرایی اولیه ایجاد کنند. در دوران استعمار، خلفایی در نیجریه، سودان و دیگر جاها مستقر شده بودند و کار ویژه آنها هم متحد کردن مردم محلی علیه اروپاییان بود. در این مقطع از این جایگاه استفاده می شد تا ایده تحت حمله قرار گرفتن اسلام ترویج شود. این ایده ربطی به موضوعات سیاسی نداشت، بلکه تنازعی میان اسلام و دیگران را شکل می داد. در اصطلاح اسلامی، این ایده دارالاسلام را مقابل دارالحرب می گذاشت. این جهان بینی فضای اندکی برای دیگر روایت هایی باقی می گذاشت که از سوی برخی از اندیشمندان مسلمان مطرح می شد.
بنابراین می توان گفت که مفهوم خلافت در گذر زمان دستخوش تغییر شده است و داعش نیز با استفاده از ابهام موجود پیرامون این مفهوم، توانسته این ایده را مطرح نماید که حتی با وجود تغییر ساختار دولتی خود، همچنان خلافت آن بر قرار باقی خواهد ماند. داعش نیز درست شبیه خلفای راشدین و امویان، خلافت را در ابتدا مانند یک دولت ارائه کرد. با این حال، داعش با رو به رو شدن با شکست های متعدد در عرصه میدان مبارزه، دیگر نمی تواند خلافت خود را در این چارچوب تعریف نماید. در مقابل، خلافت خود خوانده داعش از این به بعد مانند خلافت در دوران میانه می شود که به ایجاد دوگانه اسلام و دیگری می پرداختند. در این روایت جدید، داعش رهبر و نماینده بر حق اسلام ناب معرفی می شود.
بنابراین ذهنیت داعش در مورد مفهوم خلافت واجد دو برداشت است: نخست، داعش از این مفهوم برای جذب حمایت و ایجاد تعارض میان مسلمانان و غیرمسلمانان استفاده می کند. در این چشم انداز رویکرد داعش متفاوت از امپراتوری عثمانی و نگاه به خود به عنوان حافظ ناسیونالیسم سنی نیست. باید به خاطر داشت که یکی از دلایل به وجود آمدن داعش تاکید بر منافع اعراب سنی مقابل دولت شیعی بغداد بود.
دوم این که داعش بپذیرد لزومی ندارد بسیاری از حامیان آن تحت کنترل سیاسی مستقیمش زندگی نمایند. اعمال کنترل سیاسی بر آن ها چندان برای داعش مهم نیست. به علاوه، امکان پذیرفتن مسئولیت حملات تروریستی در جهان که داعش تنها الهام بخش آن بوده، برای این گروه تروریستی تکفیری بسیار ارزشمند است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.